نظریه های شهرسازی در نیمه دوم قرن نوزدهم
نظریه های شهرسازی در نیمه دوم قرن نوزدهم
فهرست 1- مقدمه: نگاهی بررویداد های نیمۀ دوم قرن 19
2- پیش شهرسازی ترقی گرا (سوسیالیست های تخیلی)
3- پیش شهرسازی فرهنگ گرا
4- نقد بی الگوی مارکس و انگلس
5- شهرسازی اقتدار گرایانۀ اوسمان
6- راینهارد باومایستر
7- کامیلو زیته
8- نوار شهر سوریا ماتا
مقدمه : عصر ضد انقلاب، دورۀ مهندسی شهر (1848-1870) سال های نیمۀ دوم قرن 19 نسبت به نیمۀ نخست آن، برای نظریه های شهرسازی گامی به عقب بود، زیرا بحث های سیاسی مطلقاً جنبۀ اصولی پیدا کرد و پیوندهای میان سنت، عادات و فن شهرسازی یکسره نادیده گرفته شد؛ از دیگر سو رژیم های استبدادی یا محافظه کار این دوره، بر خلاف رژیم های آزادیخواه گذشته که به دخالت در مسائل شهرسازی دخالت نداشتند، برای حفظ نظام مستقیماً در شهرسازی دخالت می نمودند. این حکومت ها عامل تجربه ها و پیشنهاد های شهرسازی نیمۀ نخست قرن را زیر سلطه گرفته و از آن ها برای پایایی قدرت و حکومت خود استفادۀ ابزاری می نمودند.
سال های آرامش و گسترش سرمایه (1870 تا 1900) این سه دهه (1879 – 1900) را می باید عصر فولاد نامید.. زیرا در همه جا فلز جای چوب را میگیرد.
ساخت راه آهن در روسیه و آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین رشد بسیاری می کند.
تولید فولاد 56 برابر می شود و طول خطوط راه آهن 56 برابر
تراموا جای واگن های اسبی را می گیرد و استفاده از برق در صنایع گسترش می یابد.
دوران شکوفایی کشتی سازی (1872-1883) و تراموا سازی(1891- 1900)
پیدایش شکل جدیدی از حمل و نقل در دهۀ هشتاد آسوده شدن رفتن به محل کار پیدایش حومه نشینی
این سال ها دورۀ جوشش هنری زمانه و توالی و تقارن مکاتب و جنبش های گوناگون مانند: امپرسیونیسم، فراامپرسیونیسم، آرت نو و کوبیسم و بعدها فوتوریسم
خلاصه اندیشه های پیش شهرسازان ترقی گرا (سوسیالیست های تخیلی) مفهوم مشترکی از انسان و منطق
پایه گذاری نقدهایشان بر مبنای رسوایی فرد از خود بیگانه
هدف انسان کامل
راه حل خرد گرایی، علم، فن
به نظم در آمدن شهرها بر مبنای دیدگرایی
مردود دانستن همۀ میراث های تاریخی گذشته
اعتقاد به هندسۀ سادۀ اقلیدسی
تعریف جدید از معمار: معماران کسانی هستند که برای مردم می سازند.
انسان بیولوژیک (انسان تکرار شونده،انسان عالم) فردی قابل جایگزین شدن